English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3275 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
trialling U مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
drag racing U مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
moto U بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
bump start U اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
drag bike U موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
speedway U مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
off road racing U مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
moto cross U مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
motorcycle with side car U موتورسیکلت با جای اضافی وجدا موتورسیکلت با سایدکار
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
trail bike U موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
paddock judge U داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
to be prepared to go U اماده رفتن بودن
standbys U به حال اماده بودن
standby U به حال اماده بودن
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
abler U اماده بودن ارایش دادن
ablest U اماده بودن ارایش دادن
stand by U دم دست بودن اماده خدمت
to stand out in relief U برجسته یا روشن بودن
stick out a mile U مثل روز روشن بودن
fit to work U اماده برای کارکردن
to fit with U اماده کردن برای
ready to die U اماده برای مرگ
prompt to go U اماده برای رفتن
on offer U اماده برای فروش
color value U درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
on guard U اماده برای دفاع باشید
bats U گل اماده برای کوزه گری
up and running U اماده برای عملیات کامل
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
batted U گل اماده برای کوزه گری
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
bat U گل اماده برای کوزه گری
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
covers U اماده برای برگرداندن توپ
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
cover U اماده برای برگرداندن توپ
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
green flag U پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
up U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upping U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upped U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
epexegetically U برای روشن شدن معنی
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
running U مناسب برای مسابقه دو
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
carry light U نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
genoa U بادبان عریض برای مسابقه
laughter U مسابقه اسان برای بردن
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
free handicap U مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
little brown jug U مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
monitors U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
kernels U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
kernel U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
motorcycle U موتورسیکلت
motorcycles U موتورسیکلت
motor assisted bicycle U موتورسیکلت
bikes U موتورسیکلت
bike U موتورسیکلت
autocycle U موتورسیکلت
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
bit map U ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
handle bar U دسته موتورسیکلت
motorcycle headlamp U نورافکن موتورسیکلت
biker U موتورسیکلت سوار
sidecar U اتاقک موتورسیکلت
sidecars U اتاقک موتورسیکلت
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com